dastanak110.blogfa.com
داستانکداستانک - زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته.
http://dastanak110.blogfa.com/
داستانک - زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته.
http://dastanak110.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.266 sec
SCORE
6.2
داستانک | dastanak110.blogfa.com Reviews
https://dastanak110.blogfa.com
داستانک - زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته.
داستانک
http://www.dastanak110.blogfa.com/86061.aspx
زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟ دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. یادم هست که در کتاب درسی اجتماعی سوم دبستان خانواده آقای هاشمی از کازرون شروع به مسافرت به مشهد کردند.وقتی که از دبستان به خانه برگشتم،از پدرم پرسیدم:بابا! پدرم مرا در آغوش کشید و گفت: یعنی اینکه آدم از یک جا به جای دیگر برود و از مناظر و آب و هوا و جاهای دیدنی و زیارتی استفاده کند.پرسیدم پس چرا ما تا حالا مسافرت نرفته ایم؟ نوشته شده در یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۸۶ساعت 0:45 توسط حسین. هفته او ل فروردین ۱۳۸۷.
داستانک - قهوه خانه مرموز
http://www.dastanak110.blogfa.com/post-17.aspx
زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟ دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. کنار بخاری نفتی نشستم و به قل قل زدن قلیان مرد میان سال کنارم که زیر چشمی نگاهم میکرد نگاهی انداختم. آن طرف تر مردی را دیدم که روی. میز به خواب رفته بود.سکوت مرموزی بود. صدای قرچ قرچ سقف چوبی توجه مرا به خود جلب کرد.سرم را بلند کردم تا منطقه قرچ قرچ سقف را پیدا کنم که نجوایی در گوشم گفت:می خواهی فالت بگیرم؟ گفت: اعتیاد نوکرتم.اعتیاد.گفتم یعنی چه اعتیاد؟ هفته او ل فروردین ۱۳۸۷. هفته سوم دی ۱۳۸۶.
داستانک
http://www.dastanak110.blogfa.com/87011.aspx
زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟ دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. زیباترش اینست که یکی از فرزندان من همسرم است.همسری که به آرامش مثل اقیانوس آرام بود.بله.همسرم فرزند من است.او کسی است که هم از همسرم بیشتر دوستش دارم و هم از فرزندانم.چون که هم فرزند من است و هم همسرمن.اما بی شک من هیچ گاه فرزند خود نخواهم بود.من فرزند کس دیگری خواهم بود. صدای اذان مسجد به نرمی در وجودم پیچید و خبر از صبح داد.باید می رفتم.اما با تمام این پیچیدگی ها شغلم را دوست میداشتم. هفته سوم دی ۱۳۸۶.
داستانک
http://www.dastanak110.blogfa.com/86103.aspx
زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟ دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. کنار بخاری نفتی نشستم و به قل قل زدن قلیان مرد میان سال کنارم که زیر چشمی نگاهم میکرد نگاهی انداختم. آن طرف تر مردی را دیدم که روی. میز به خواب رفته بود.سکوت مرموزی بود. صدای قرچ قرچ سقف چوبی توجه مرا به خود جلب کرد.سرم را بلند کردم تا منطقه قرچ قرچ سقف را پیدا کنم که نجوایی در گوشم گفت:می خواهی فالت بگیرم؟ گفت: اعتیاد نوکرتم.اعتیاد.گفتم یعنی چه اعتیاد؟ هفته او ل فروردین ۱۳۸۷. هفته سوم دی ۱۳۸۶.
داستانک
http://www.dastanak110.blogfa.com/86041.aspx
زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟ دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. ایام امتحانات بود.تمام شب را تا نیمه شب بیدار بودم.اما بیدار برای نوشتن نه برای خواندن.با آرامش توام با دلهره تمام تقلب ها را در جیب شلوارم گذاشتم و خوابیدم.اما صبح که بیدار شدم دیدم که برادرم شلوارم را اشتباهی پوشیده است و به سر کارش رفته است. نوشته شده در شنبه دوم تیر ۱۳۸۶ساعت 16:30 توسط حسین. هفته او ل فروردین ۱۳۸۷. هفته سوم دی ۱۳۸۶. هفته دوم آذر ۱۳۸۶. هفته او ل شهریور ۱۳۸۶. هفته سوم تیر ۱۳۸۶.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
ترنم
http://www.tarannom92.blogfa.com/8909.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم. جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم. قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این. اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین. قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم. دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم. می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور. برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور. روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم. دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم. نوشته شده در 89/09/02. یه شاعر متولد 26/3/00 بانام باران بهاری و.
ترنم - بی تو..........
http://www.tarannom92.blogfa.com/post-62.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. اگر می دانستم آن لحظه که دیارم را وداع می گویم هرگز نمی بینمت. و بی تو شب ها را با گریه سر می کنم . و برای دیدنت ثانیه ها رو سر می کنم . نوشته شده در ۸۸/۰۴/۰۳ساعت15:11توسط باران بهاری. یه شاعر متولد 26/3/00 بانام باران بهاری و. می خواهم متحول شوم. اژانس مسافرتی و جهانگردی پرواز ابریشم. فروشگاهی برای همه ایرانیان. دست نوشته های خلیل. قالب های نایت اسکین. پنجره ای به سوی نوشته هایم. پنجره ای رو به امید. Design by : Night Skin.
ترنم - ولنتاین
http://www.tarannom92.blogfa.com/post-66.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. سلام به همه عشاق گرامی. روز ولنتاین همتون مبارک. نوشته شده در ۸۸/۱۱/۲۵ساعت23:46توسط باران بهاری. یه شاعر متولد 26/3/00 بانام باران بهاری و. می خواهم متحول شوم. اژانس مسافرتی و جهانگردی پرواز ابریشم. فروشگاهی برای همه ایرانیان. دست نوشته های خلیل. قالب های نایت اسکین. پنجره ای به سوی نوشته هایم. پنجره ای رو به امید. Design by : Night Skin.
ترنم
http://www.tarannom92.blogfa.com/8906.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه ساله اش را بسیار دوست می داشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد. پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد. ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. . پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی کرد. سرکار نمی رفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند. ولی موفق نشدند. شبی پدر رویای عجیبی دید، دید که در بهشت است. همه فرشته های کوچک در حال شادی بودنند .
ترنم - قسم
http://www.tarannom92.blogfa.com/post-72.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم. جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم. قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این. اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین. قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم. دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم. می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور. برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور. روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم. دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم. نوشته شده در ۸۹/۰۹/۰۲ساعت12:24توسط باران بهاری. می خواهم متحول شوم.
ترنم
http://www.tarannom92.blogfa.com/8712.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. نوشته شده در 87/12/23. عجب روزگاریه همه دارند می رند . من موندم و من و من و من. چه این روزا دل ها بی وفا شدند اونایی که فکر می کردم اگه نباشم هنوز دوستم دارند. نوشته شده در 87/12/22. این شعر رو تقدیم می کنم به همه کسایی که توی خلوت تنهاییام تنهام گذاشتند . اگه تو یه وقتی بری ز پیشم با تن خستم راضی نمی شم. راضی نمی شم به نبودنت به توی خونه حس نکردنت. حس نکردنت توی وجودم واسم عذاب آخه عزیزم. آخه عزیزم دل به تو دادم به خاطر تو جونم رو دادم. اون نگاه مهربونت توی چشم خسته ام نیست.
ترنم
http://www.tarannom92.blogfa.com/8801.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. این است دنیای تنهای من. نوشته شده در 88/01/29. کل هو نا هو. امروز واستون یه شعر به زبان هندی با ترجمه فارسی نوشتم خودم خیلی دوسش دارم آخه واسه یه فیلمه خیلی قشنگه! Kal ho naa ho. هر کی بدل رهی هه روپ زیندیگی هر لحظه و ساعت زندگی در حال تغییر است. چائو هه کبی کبی هه دوپ زیندیگی زندگی گاهی سایه و گاهی آفتاب است. هر پل یاها جی پر جیو پس هر لحظه تا میتوانی زندگی کن. جو هه سما کل هو نا هو چون لحظه هایی که وجود دارد شاید فردا نباشد. میلتا هه و موشکیل سه به سختی در دنیا پیدا می شود.
ترنم
http://www.tarannom92.blogfa.com/8706.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. سلام این آخرین سلامی هست که باران بهاری به شما دوستان می کنه نمی دونم بازم تو این بلاگ مطلبی می زنم یا نه. فعلا که قصد رفتن دارم خوبی بدی دیدی ببخشید . خداحافظ همین حالا همین حالا که من تنهام. نوشته شده در 87/06/18. این فکر رفتن کم کمک داره خرابم میکنه. واسه موندن آخه اشکام داره کبابم می کنه. دل من خون از این موندن و حرف شنیدنا. دل من خون از این لال شدن و چاره جستنا. اگه من برم شاید اینجا اروم بگیره. شاید دیگه هق هق شبونه هام کسی رو در برنگیره. اجازه هست پر بکشم از رو زمین؟
ترنم
http://www.tarannom92.blogfa.com/8904.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. بازم اومدم با یه کوله بار پر از شعر . نوشته شده در 89/04/27. یه شاعر متولد 26/3/00 بانام باران بهاری و. می خواهم متحول شوم. اژانس مسافرتی و جهانگردی پرواز ابریشم. فروشگاهی برای همه ایرانیان. دست نوشته های خلیل. قالب های نایت اسکین. پنجره ای به سوی نوشته هایم. پنجره ای رو به امید. Design by : Night Skin.
ترنم - شکست
http://www.tarannom92.blogfa.com/post-57.aspx
پنجره ای به سوی نوشته های من. آخ که چه بد دلم شکست از رسم نامرد این زمونه. لعنت به هر چی احساسه. نوشته شده در ۸۸/۰۳/۱۶ساعت17:2توسط باران بهاری. یه شاعر متولد 26/3/00 بانام باران بهاری و. می خواهم متحول شوم. اژانس مسافرتی و جهانگردی پرواز ابریشم. فروشگاهی برای همه ایرانیان. دست نوشته های خلیل. قالب های نایت اسکین. پنجره ای به سوی نوشته هایم. پنجره ای رو به امید. Design by : Night Skin.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
داســـــتــــــانـــــــــک
داستان های کوتاه ، عاشقانه ، جالب و پندآموز. قالب وبلاگ نامه های عاشقانه. پیج رنک سایت شما. پاپ اپ, خرید پاپ اپ, کسب درامد از پاپ اپ, تبلیغات پاپ اپ, سیستم جدید پاپ اپ. خوش آمد گویی . سلام بر شما دوستان و بازدید کنندگان عزیز. امیدوارم که لحظات خوب و خوشی را در اینجا سپری کنید و از داستان ها لذت ببرید . لطفا نظرات خود را. از ما دریغ نکنید. دوستانی که با تبادل لینک موافق هستند ما را با نام "داستانک" لینک کنند و در نظرات نام و عنوان وبلاگ یا وب سایتشان را بیان کنند تا در اسرع وقت لینکشان ثبت شود. طبقه بندی:...
داستانک
داستانک ( داستان کوتاه ). دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391. لات هم لات های قدیم. بعده صبحونه کلاه شاپو رو گذاشت رو سرش و دستمال یزدی هم تاب داد و انداخت دور گردنش و راه افتاد سر محل تا به این و اون گیر بدن و بخندن و تف بندازن رو زمین. به دیوار تکیه داد و کفتری نسشت تا رفیقاش بیان. انقدر نشستن تا شب شد. تو راه فکر می کرد فردا هم راجع به امروز حرف میزنیم ، مثل همیشه. پنجشنبه 24 دیماه سال 1388. اون بنده خدا رو واسه چی کشتین؟ چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388. شاگرد : استاد اجازه هست! چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388.
Blog not found!
وبلاگ مورد نظر پیدا نشد! ممکن است آدرس وبلاگ را اشتباه وارد کرده باشید. می توانید این وبلاگ را برای خود ثبت کنید. این صفحه بعد از. صدم ثانیه وارد صفحه اصلی سایت می شود.
داستان های کوتاه و آموزنده
داستان های کوتاه و آموزنده. کوتاه ترین داستان ترسناک جهان! شب عملیات , گلوله و کلاه. عشق برای تمام عمر . بازدید این ماه :. بازدید ماه قبل :. تعداد کل پست ها :. آخرین بروز رسانی :. تاریخ:یکشنبه 9 مرداد 1390-07:27 ب.ظ. نویسنده : Reza z. تصمیم گرفتم واستون هر روز 2 تا داستان کوتاه و آموزنده بزارم. امیدوارم داستان ها هم به دردتون بخوره. راستی نظر هم یادتون نره. تاریخ:یکشنبه 23 مرداد 1390-09:27 ق.ظ. نویسنده : Reza z. کوتاه ترین داستان ترسناک جهان! کوتاه ترین داستان ترسناک جهان! نویسنده : Reza z. این پا و آن پ...
... آغوش ماه
به نام آنكه دوستي را آفريد، عشق را، رنگ را . به نام آنكه كلمه را آفريد. و كلمه چه بزرگ بود در كلام او و چه كوچك شد آن زمان كه ميخواستم از او بگويم. سالهاست دچارش هستم. و چه سخت بود بيدلي را، ساختن خانه اي در دل. و اين دل بينهايت، چه جاي كوچكي بود براي دل بيتابش . (سهراب سپهری). نوشته شده در ساعت ۱۷:۳۰ بعد از ظهر توسط mrs. سه پند لقمان به پسرش. روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند. می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.
داستانک
زندگي يعني: يك سارپريد.از چه دلتنگ شدي؟ دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. زیباترش اینست که یکی از فرزندان من همسرم است.همسری که به آرامش مثل اقیانوس آرام بود.بله.همسرم فرزند من است.او کسی است که هم از همسرم بیشتر دوستش دارم و هم از فرزندانم.چون که هم فرزند من است و هم همسرمن.اما بی شک من هیچ گاه فرزند خود نخواهم بود.من فرزند کس دیگری خواهم بود. صدای اذان مسجد به نرمی در وجودم پیچید و خبر از صبح داد.باید می رفتم.اما با تمام این پیچیدگی ها شغلم را دوست میداشتم. امروز ۱۴ آذر روز ...
داستانک 110
امروز بابا صبحانه دارد. پنجشنبه 9 آبان 1392. پدر سیلی محکمی به صورت پسر زد و گفت:. مگه این شام چه عیبی داره که لب نمی زنی؟ پسر در حالی که به نون و پنیر و مقداری سبزی چشم دوخته بود. از پای سفره به گوشه ای خزید و سر به بالین نهاد. صبح فردا وقتی غذای پسر در بقچه پدر جای می گرفت. امروز بابا صبحانه دارد، چشمانش از شادی تر شد! پنجشنبه 9 آبان 1392. فرهاد و اصغر هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یک روز همینطور که. در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر. انداخت و به زیر آب فرو رفت.
ஜღ داستانهای کوتاه123 و بازیهای محلی ღஜ
ஜღ داستانهای کوتاه123 و بازیهای محلی ღஜ. درکلبه ما رونق اگرنیست صفاهست آنجاکه صفاهست درآن نورخداهست. ஜღ کلبه عشق و دوستی 43 ღஜ. خادم هیئتهای حسینی تبریز (حمیدكافی لاله). ادبیات دوره اول متوسطه(ارسطو-اهواز). خرید بلیط قطار رجا. سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395. سایت آموزش رایگان زبان انگلیسی راهنمایی و دبیرستان. اداره كل ثبت احوال آذربایجانشرقی. سامانه ثبت الکترونیکی پذیرش درخواست صدور سند مالکیت. سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی. مرکز اطلاعات شهری ایران. سایت بانک ملی ایران.
داستانک و حکایت
داستانک ها و حکایت ها. او نیز مانند صدها زن و مرد و پیر و جوان، دسته گلی در دست داشت و منتظر مسافری غریب بود. نیم ساعتی انتظار کشید. تک تک مسافران که پیاده می شدند یک حلقه گل به گردنشان آویخته میشد و به روی شانه های مردم از ایستگاه دور می شدند. زن جوان اما، . انتظارش به ثمر نرسید. یعنی وقتی همه اسرای آزاد شده همراه خانواده شان رفتند، او باز هم مثل همه ی ۵ سال گذشته تنها و ناامید به سوی خانه راه افتاد تا دوباره منتظر بماند. نوشته شده در یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 16:13 توسط مصطفی سلیمانی. اونوقت قول ...
:: BLOGFA ::
از ارائه خدمات در این آدرس به یکی از دلایل زیر معذوریم. تخطی از قوانین و توافقنامه استفاده از خدمات سایت. دستور مراجع قانونی جهت مسدود سازی وبلاگ. انتشار محتوای غیر اخلاقی یا محتوایی که براساس قوانین کشور تخلف است.
داستانک
ما کجاییم در این دیر خراب و تو کجا. گم شده لاف مزن می شناسی همه جا. این همه راه کشاندی ما را به امیدی. حال می پرسی من کی ام اینجا کجا؟ پن: * * *ی؟ نوشته شده در یکشنبه دهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 21:13 توسط اسی. نمی دونی اینجا رو آپ کردن چه حسی به آدم می ده! از آن روز تا امروز شاید پنج سال می گذرد! و در این پنج سال زندگی بارها و بارها چرخید بیشتر از اونکه شبیه زندگی بشه ، شبیه یک داستان پر ییچ و خم شد! و الان که به پشت سر نگاه می کنم، می بینم که پنج سال گذشت سه مقطع تحصیلی عوض کردم کشور عوض کردم. به چی اعتقاد دارم؟